دارم از زلف سیاهت گله چندان که مپرس!
که چنان زو شده ام بی سر و سامان، که مپرس!
گوشه گیری و سلامت هوسم بود، ولی
عشوه ئی می دهد آن نرگس فتان، که مپرس!
دارم از زلف سیاهت گله چندان که مپرس!
که چنان زو شده ام بی سر و سامان، که مپرس!
گوشه گیری و سلامت هوسم بود، ولی
عشوه ئی می دهد آن نرگس فتان، که مپرس!