سینه مالامال درد است. ای دریغا محرمی!
دل ز تنهائی به جان آمد. خدایا همدمی!
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چِگِل؛
شاه ترکان فارغ است از حال ما؛ کو رستمی؟
سینه مالامال درد است. ای دریغا محرمی!
دل ز تنهائی به جان آمد. خدایا همدمی!
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چِگِل؛
شاه ترکان فارغ است از حال ما؛ کو رستمی؟