ای شاهد قدسی، که کشد بند نقابت؟
وی مرغ بهشتی،که دهد دانه و آبت؟
خوابم بشد از دیده،در این فکر جگر سوز
کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت؟
ای شاهد قدسی، که کشد بند نقابت؟
وی مرغ بهشتی،که دهد دانه و آبت؟
خوابم بشد از دیده،در این فکر جگر سوز
کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت؟