بتی دارم که گرد گل، ز سنبل سایبان دارد.
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد.
ز چشمش جان نشاید برد: کز هر سو که می بینم
کمین از گوشه ئی کرده است و تیری در کمان دارد.
بتی دارم که گرد گل، ز سنبل سایبان دارد.
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد.
ز چشمش جان نشاید برد: کز هر سو که می بینم
کمین از گوشه ئی کرده است و تیری در کمان دارد.