چل سال رفت و بیش، که من لاف می زنم
کز چاکران پیر مغان،کم ترین، منم!
هرگز به یمن عاطفت پیر می فروش
ساغر تهی نشد ز می صاف روشنم.
چل سال رفت و بیش، که من لاف می زنم
کز چاکران پیر مغان،کم ترین، منم!
هرگز به یمن عاطفت پیر می فروش
ساغر تهی نشد ز می صاف روشنم.