لعل سیراب به خون تشنه، لب یار من است
وز پی دیدن او، دادن جان کار من است.
بنده طالع خویشم، که در این قحط وفا
عشق آن لولی سرمست، خریدار من است.
لعل سیراب به خون تشنه، لب یار من است
وز پی دیدن او، دادن جان کار من است.
بنده طالع خویشم، که در این قحط وفا
عشق آن لولی سرمست، خریدار من است.