به جان پیر خرابات و حق نعمت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او!
چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد
که زد به خرمن من آتش محبت او!
به جان پیر خرابات و حق نعمت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او!
چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد
که زد به خرمن من آتش محبت او!