مرا می بینی و، دردم زیادت می کنی در دم.
تو را می بینم و، میلم زیادت می شود هر دم.
ز سامانم نمی پرسی؛ نمی دانم چه سر داری؟
به درمانم نمی کوشی؛ نمی دانی مگر دردم؟
مرا می بینی و، دردم زیادت می کنی در دم.
تو را می بینم و، میلم زیادت می شود هر دم.
ز سامانم نمی پرسی؛ نمی دانم چه سر داری؟
به درمانم نمی کوشی؛ نمی دانی مگر دردم؟