Skip to main content

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد.

زین تطاول که کشید از غم هجران، بلبل

تا سراپرده گل نعره زنان، خواهد شد.

 

گل عزیز است، غنیمت شمریدش صحبت!

که به باغ آمد از این راه و، از آن خواهد شد.

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد.

دل رمیده ما را انیس و مونس شد.

به بوی او دل بیمار عاشقان، چو صبا

فدای عارظ نسرین و چشم نرگس شد.

طربسرای محبت کنون شود معمور

که طاق ابروی یار منش مهندس شد

 

نگار من گه به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مساله آموز صد مدرس شد.

چو زر عزیز جهان گشت شعر من، آری

قبول خاطر او کیمیای این مس شد.

به صدر مصطبه ام می نشاند اکنون یار

گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد!

کرشمه تو شرابی به عارفان پیمود

که علم، بی خبر افتاد و عقل، بی حس شو.

لب از ترشح می پاک کن برای خدا

که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد!ز راه میکده، یاران، عنان بگردانید

چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد!